انسان و اندیشه

ساخت وبلاگ
دلم از غم شده پژمرده در این تنهایی نازنین کی شود آن وقت که تو باز آیی باد می آیدو گیسوی کلام آشفته ست شانه بر دست بیایی و کرم بنمایی همیشه هجوم افکار جایی برای ظهور می خواست .می نویسم می خوانم گفتم شما هم ببیند که یک شاعر دنیا رابه گونه دیگر غیر از آن می بیند که همه می بینند . درخت را می شنوم .گل را می خوانم وآب را فریاد می زنم .با دره درد دل می کنم ،با رود جاری می شوم و رقص گندم زار مرا تا روح بخشنده ی زمین پرواز می دهد . انسان و اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 7:09

نوازش کرد ه ای انگار ما را در خیال خویش

که می خواند مرا این سایه تا آسایشم باشد

تمام لحظه های بودنم را با تو پیمودم

دریغا لحظه ای بی تو ،که یکدم خواهشم باشد

اگر چه با تو ، اما بی تو من شب ها سحر کردم

به امیدی که یک شب هم ، شب  آرامشم  باشد

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 7:09

وقتی که دلتنگی به سراغم می اید

فقط نفس کشیدن در هوای تو

نفس های به شماره افتاده ام را تازه می کند

شاید خودت نمی دانی که آغوشت

مثل جنگل های سرسبز  کوهپایه های زاکرس است

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 7:09

دلم گرفت و نیامدی تا  به بوسه ای مدد کنی

افسوس  که جان به لب رسیده را یاری نمی کنند

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1398 ساعت: 9:16

دوریت جان مرا تا لبم آورده بیا          

به خدا این کمرم را به دوتا کرده بیا

تو اگر فاصله را کم نکنی می میرم

دوریت  جان ز تنم  برده بیا

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 19:54

غروب ِ
نارنجی ِ جمعه
با آن ناخن های بلندش ،
هی
زخمهای
دلتنگی ام را ،
خراش میدهد..

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 14:51

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه می رود، مثل یک دزد که انسان و اندیشه...ادامه مطلب
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 14:51

محدودم کن
به
دوست داشتنت!

دلم میخواهدجز تو
چیزی
به چشمِ دل نیاید...

 

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 14:51

فصل ها بهانه اند...

چله ی تابستان هم که باشد...

سرمای نبود تو
تا مغز استخوانم را می سوزاند...

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 14:51

همین که چمدانت رابرمیداری
همه میپرسند
میخواهی کجابروی؟
اماوقتی یک عمرتنهایی
هیچکس ازتونمی پرسدکجایی
انگارهمین چمدان لعنتی
تمام ترس مردم ازسفراست
هیچکس از تنهایی تو نمی‌ترسد

انسان و اندیشه...
ما را در سایت انسان و اندیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisuykalam بازدید : 121 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 14:51